۲۱ بهمن ۱۳۸۸

شب مورد نظر

توبياس وولف

منير شاخساری

نشر چشمه/ چاپ اول۸۸/ ۲۰۵صفحه/۳۰۰۰ تومان


پشت جلد نوشته:‌ او در كنار نويسندگان ديگری چون ريموند كارور و جان آپدايك از بهترين داستان‌كوتاه‌نويسان معاصر آمريكايی است.

همه‌ی داستان‌هاش خيلی خوب بود. قبلاً «گداها هميشه با ما هستند» با همين مترجم و نشر چاپ شده بود ولي اين مجموعه بهتر از قبليه. مثلاً توی داستان زنجير شرحی كه از حمله‌ی سگ می‌ده بی‌نظيره. يك‌جور غم و بدبينی هم توی همه داستان‌ها هست. معمولاً كاری كه می‌خوان رو نمی‌تونن انجام بدن ولی سعی می‌كنن با همين وضعيت كنار بيان و خيلي تقلا نمی‌كنن. نه تا داستانه و سخت می‌شه از بينشون انتخاب كرد ولي من از «برف» و «زنجير» و «شب مورد نظر» و «شعله‌ی آتش» و «گلوله‌ای در مغز» بيشتر خوشم اومد.


«بعضی روزها انتخاب بين نوشتن آگهی ترحيم يا اعلان‌های ازدواج را به عهده‌ی خودم می‌گذاشتند، اما بيشتر وقت‌ها كارم نوشتن آگهی‌های ترحيم بود. آگهی پشت آگهی، از صبح تا شب. پس از چهار ماه كار در اين قسمت فكر می‌كردم همه چيز را درباره‌ی مرگ می‌دانم. اين موضوع اثر بدی رويم گذاشته بود. باعث شده بود با نوعی نخوت بيمارگونه به خودم بنازم، احساس اين‌كه رازی را مي‌دانم كه تا به حال هيچ‌كس حتا درباره‌اش فكر هم نكرده است، و اين باعث شده بود موضع فيلسوفانه‌ی ملال‌آوری درباره‌ی ارزش ايمان، عشق و كار سخت پيدا كنم، آن هم در زمانی كه زندگی‌ام نيازمند همه‌ی اين‌ها بود.»

۲ نظر:

معین گفت...

واسه این‌جا لیبل درست کن. که مثلاً بفهمیم از فلان نویسنده کتاب دیگه‌ای رو هم می‌شه پیدا کرد یا نه.

پارتنرت گفت...

بهم میدی یا بخرمش؟
حس می کنم باهاش حال میکنم.