۲۷ فروردین ۱۳۸۹

شوپنهاور

دیدیه رمون
بیتا شمسینی
نشر ققنوس/ چاپ اول۸۸/ ۱۸۴صفحه/ ۴۵۰۰ تومان

نشر ققنوس یک مجموعه به اسم متفکران ماندگار شروع کرده که اولیش درباره‌ی شوپنهاوره. تقریباً شبیه کتاب‌های کوچیک طرح نوئه. اول شرح زندگی‌ش رو نوشته و بعد درباره‌ی موضوعات اصلی فلسفه‌ش توضیح داده. هر چند صفحه یک عکس داره که سیاه و سفیده. مثلاً نقاشی خونه‌ی پدری شوپنهاور یا عکس خانواده‌ش و آدم‌های اون زمان.
نصف بیشتر کتاب زندگی‌نامه‌ی شوپنهاوره. پدرش تاجر بوده و تو سن ۱۸ سالگی شوپنهاور می‌میره یا خودکشی می‌کنه. شوپنهاور با مادرش رابطه‌ی خوبی نداشته. مادرش نویسنده بوده و شوپنهاور بهش می‌گه چند وقت بعد باید کتاب‌های تو رو از انباری پیدا کنند در حالی که کتاب‌های من معروف شده. دکترای فلسفه می‌گیره اما سر کلاس‌های دانشگاهش کسی نمی‌رفته و همه توی کلاس بغلی که هکل درس می‌داده جمع می‌شده‌ن. همین باعث می‌شه از اون به بعد همیشه از دانشگاه‌ها انتقاد کنه.
قسمت دوم کتاب درباره‌ی جهان‌بینی شوپنهاوره و بیشتر از همه درباره‌ی ملال زیستن توضیح می‌ده.
«در یک روز سرد زمستانی دسته‌ای از جوجه‌تیغی‌ها تنگاتنگ هم جمع شدند تا با گرمای بدنشان خود را از شر یخبندان حفظ کنند. اما چیزی نگذشته بود که احساس کردند تیغ‌هایشان در بدن یکدیگر فرو می‌رود و به آن‌ها آسیب می‌رساند. به همین دلیل از یکدیگر دور شدند. وقتی نیاز به گرم شدنِ دوباره آن‌ها را به هم نزدیک کرد از نو متحمل همان لطمه و آسیب شدند  به گونه‌ای که بین دو رنج این سو و آن سو می‌شدند تا این‌که عاقبت فاصله‌ی میانه‌ای را یافتند که وضعیت را برایشان قابل تحمل کرد. به این ترتیب نیاز به اجتماع، که زاده‌ی خلا و یکنواختی درون خود انسان‌هاست، آنان را به سوی یکدیگر می‌کشاند، لیکن صفات مشمئزکننده آدمیان، که از شماره بیرون است، و معایب تحمل‌ناپذیرشان از نو آنان را پراکنده می‌سازد».

۲۵ فروردین ۱۳۸۹

نوازنده‌ی همراه و بیماری سیاه

نینا بربروا
سروژ استپانیان
نشر کارنامه/ چاپ اول۸۵/ ۲۰۶ صفحه/ ۳۹۵۰ تومان

دوتا داستان بلنده. توی داستان اول مدام سعی می‌کنه کنجکاوی خواننده رو تحریک کنه و ماجرای اصلی درباره‌ی خود راوی نیست. یعنی درباره‌ی اتفاقی حرف می‌زنه که خودش شاهدش بوده اما دخالت زیادی نداشته. یک دختر فقیر که مادر نوازنده‌ش بزرگش می‌کنه و بعداً به عنوان نوازنده‌ی همراه با یه خواننده‌ی زن از شهر می‌ره. داستان تقریباً درباره‌ی زن خواننده‌ست.
به نظر من داستان دوم بهتر بود. البته هیچ کدوم با شنل‌پاره قابل مقایسه نیست اما یه چیزایی توی هر سه‌تا داستان شبیه همه. تو هر داستان یک شخصیت هست که از فرط بدبختی فردیت خودش رو از دست داده و بی‌تفاوت شده. توی شنل پاره و بیماری سیاه همین موضوع اصلیه اما توی نوازنده‌ی همراه نه. اتفاق‌هایی که برای شخصیت اصلی افتاده کم‌کم باعث بی‌تفاوتی و خونسردی بیش از حد شده.

۲۴ فروردین ۱۳۸۹

هنر همیشه بر حق بودن

۳۸راه برای پیروزی در هنگامی که شکست خورده‌اید
آرتور شوپنهاور
عرفان ثابتی
نشر ققنوس/ چاپ چهارم۸۸/ ۱۳۶صفحه/ ۲۲۰۰تومان

توضیح چند روش برای برنده شده توی بحث و جدله. شوپنهاور اول توضیح می‌ده که اگر طبیعت بشر پست نبود باید فقط دنبال کشف حقیقت بودیم و نیازی به این تکنیک‌ها نبود اما این‌طور نیست. چون بیشتر آدم‌ها دچار نخوتند و زیاد فکر نمی‌کنن.
چندتا از راه‌ها: گزاره‌های خاص خصمت را تعمیم بده، دستت را رو نکن، با سؤال‌پیچ کرده اقرار بگیر، او را وادار به اغراق کن
کاملاً کاربرد داره و سعی می‌کنه با مثال هم توضیح بده. این راه‌ها در درجه‌ی اول برای اینه که دست طرف مقابل رو بشه اما بعضی مواقع هم صرفاً برای بردن بحثه درحالی که حق با تو نیست.

شوپنهاور فوق‌العاده‌ست. واقعاً بی‌نظیره. اگر خواستید بخونید اول کتاب در باب حکمت زندگی رو بخونید.

«خصمت را عصبانی کن. زیرا وقتی عصبانی باشد قوه تمیز خود را از دست می‌دهد و نمی‌فهمد که چه چیزی به نفع اوست. برای این‌که او را عصبانی کنی باید به طور مکرر در حقش بی‌انصافی کنی، یا به نوعی مغلطه کنی، و در کل بی‌ادب باشی.»

۲۲ فروردین ۱۳۸۹

دن‌کامیلو و شیطان

جووانی گوارسکی
مرجان رضایی
نشر مرکز/ چاپ اول ۸۸/ ۱۹۹ صفحه/ ۴۲۰۰ تومان

شبیه دن‌کامیلو و پسر ناخلفه. یعنی چیز خاصی تغییر نکرده. انگار همون کتاب چند تا داستان دیگه هم داشته باشه. یک جور سرخوشی توی کل داستان‌هاش هست که مشخصاً به خاطر دور بودن از زندگی واقعیه. مثلاً دن‌کامیلو وقتی حالش گرفته‌ست هم واقعاً زیاد ناراحت نیست. یا پپونه وقتی عصبانی می‌شه خیلی زود دوباره به حالت اولش برمی‌گرده. در کل داستان‌هایی که توی یه محل کوچیک و به خصوص بگذرن معمولاً همینطورن. یعنی توی هر داستان یک اتفاق کوچیک می‌افته و دوباره دهکده به حالت اولیه برمی‌گرده. احتمالاً همین دلیل اصلی لذت‌بخش بودن این‌جور داستان‌هاست. دقیقاً به درد وقت‌های بی‌حوصلگی می‌خوره و واقعاً هم تاثیر داره.

۲۱ فروردین ۱۳۸۹

خاک غریب

جومپا لاهیری
امیرمهدی حقیقت
نشر ماهی/ چاپ دوم۸۸/ ۳۶۰ صفحه/ ۶۰۰۰ تومان

شبیه مترجم دردهاست. داستان رو خیلی ساده تعریف می‌کنه. فکر کنم این یکی از دلایل اصلی خوب بودنشه. به باورپذیر بودن داستان خیلی کمک می‌کنه. یعنی آخرش آدم فکر می‌کنه همه‌ی این داستان‌ها واقعی بوده.
بخش دوم کتاب سه‌تا داستان پیوسته‌ست درباره‌ی هما و کاشیک. حسی که درباره‌ی بودنبروک‌ها داشتم تو این سه‌تا داستان هم کاملاً بود. همون مرگ و فراموشی و...
یکی از داستان ها هم قبلاً تو مجموعه‌ی خوبی خدا اومده بود. این وسط «به کسی مربوط نیست» خیلی به بقیه‌ی داستان‌ها ربطی نداره.
من خود داستان‌های مترجم دردها رو یادم نیست ولی فکر کنم این بهتر بود. گرچه ماهیت بیشتر داستان‌هاش طوریه که به جز حال و هوا چیز زیادی یاد آدم نمی‌مونه.

۲۰ فروردین ۱۳۸۹

بودنبروک‌ها

زوال یک خاندان

توماس مان
علی‌اصغر حداد
نشر ماهی/ چاپ سوم ۸۷/ ۷۸۲ صفحه


عالی بود. توماس مان این رمان رو با استفاده از سرنوشت خاندان خودش توی سن بیست و دو سالگی شروع کرده و همین نشون می‌ده که نابغه بوده. چون یکی از مهم‌ترین خصوصیت‌های کتاب اینه که چند نسل رو در بر می‌گیره و نوشتن همچین چیزی خیلی سخته. خانواده‌ی بودنبروک یک تجارتخانه‌ی معروف دارند و جزو اشرافند. مرگ خیلی از شخصیت‌های اصلی رو توی داستان می‌بینیم و یه کم که می‌گذره بازمانده‌ی اون آدم تبدیل به شخصیت اصلی می‌شه. یعنی مهم‌ترین چیز گذر زمانه که باعث می‌شه همه کم‌کم از بین برن.

خود توماس مان گفته این تنها اثر ناتورالیستی درخور توجه ادبیات آلمانه. تاثیر گرفتن از شوپنهاور توی کتاب معلومه و حتی توی یه صحنه یکی از شخصیت‌ها اتفاقی شروع به خوندن جهان همچون اراده و تصور می‌کنه.

وقتی هر شخصیت می‌میره و کتاب هنوز ادامه داره آدم بی‌اهمیت بودن مرگ رو کاملاً حس می‌کنه. یعنی این‌که چقدر بعد از مرگ همه چیز زود ترمیم می‌شه طوری که انگار از اول چیز دیگه‌ای وجود نداشته. از رمان‌هاییه که نظر آدم رو راجع به دنیا واقع‌بینانه‌تر می‌کنه.