۹ اسفند ۱۳۸۶

دوست بازيافته



دوست بازيافته ----
فرد اولمن ----
ترجمه‌ي مهدي سحابي ----
نشر ماهي/ 1386/1200تومان ----
 

بارون درخت‌نشين

بارون درخت‌نشين
ايتالو كالوينو
(مترجم يادم رفته. كتاب رو از كسي گرفته بودم.)
نشر آگه(آگاه)
(الآن‌م شك كردم كه شايد نشر نگاه بود!)
(طبيعتن قيمت و تعداد صفحه و سال نشر هم يادم نيست.)
داستان حدود قرن هفده و هجده مي‌گذره. يه پسر دوازده ساله كه يه روز مي‌ره بالاي درخت و ديگه پايين نمي‌ياد. اگه هر درخت رو «آ» فرض كنيم، جنگل‌ اون‌ها اين‌طوري بوده(از لحاظ انبوه بودن): آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ‌ راحت مي‌شه از يك درخت پريد روي يكي ديگه. مادر و پدر كالوينو پزشك و گياه‌شناس بودن. خودشم به اين چيزا علاقه داشته. خيلي خوب توصيف و تصويرسازي كرده. مي‌شه از داستان برداشت‌هاي نمادين هم كرد... كالوينو تو ايران شناخته شده‌ست و كارهاش طرفدار دارن. يه جا خوندم كه يكي از مترجم‌اش گفته بود توي ايتاليا اين‌قدر شناخته شده نيست و زياد هم طرفدار نداره. چند وقت پيش تو موزه هنرهاي معاصر يه همايش راجع به كالوينو بود و چند هفته پيش هم يه جلسه توي شهر كتاب بود راجع به داستان‌هاي كوتاهش.
بارون درخت نشين با دو تا از كتاب‌هاي ديگه‌ش(ويكنت دونيم‌شده و شواليه‌ي ناموجود) روي هم يه سه‌گانه هستن. «اگر شبي از شب‌هاي زمستان مسافري» يكي از كتاب‌هاي ديگه‌ش تو بازيِ كتاب‌هاي نيم‌خونده هميشه جزو منتخبين بوده.
ولي كالوينو واقعن نويسنده‌ي خوبيه.

۶ اسفند ۱۳۸۶

حسي از سرپناه

حسي از سرپناه ------------------------------------- جان آپدايك --------------------------------------- ترجمه‌ي مه‌سا خليلي --------------------------------- 24 صفحه/ انتشارات نيلا/ 1386/ 400 تومان ----------------------------- من از آپدايك يك داستان كوتاه بيشتر نخونده بودم كه با اين يكي كه بازم داستان كوتاهه، مي‌شه دوتا. اون يكي توي «لاتاري، چخوف و داستان‌هاي ديگر» بود. «لاتاري...» مجموعه‌اي از داستان كوتاه بود از آپدايك و كارور و ايشي‌گورو و شرلي جكسون و آن تايلر و آن بيتي. از اين يكي بيشتر خوشم اومد. تعريف «حسي از سرپناه» رو توي يك مجله ديده بودم. ----------------------- راستش من يه حسي از داستان گرفتم كه شايد روح آپدايك هم ازش خبر نداشته باشه. البته فكر مي‌كنم استنباطم خيلي عجيب و غريب نيست و اون هم مي‌خواسته اين حس رو وارد داستان‌ بكنه. ---------- نمي‌دونم چرا داستان‌هاي آپدايك به طور مستقل تو ايران ترجمه نشده‌ن. (تا جايي كه من خبر دارم.) البته يه جايي خونده‌م كه به سانسور و اين حرف‌ها مربوط مي‌شه. آپدايك مثل شخصيت اول داستان‌ش، تو بچه‌گي لكنت زبون داشته.(هنوز هم داره؟) و احساس مي‌كنم به جز اين يه ويژه‌گي، تو يه سري خصوصيات ديگه هم شبيه «ويليام» باشه. ------------------------------------ «كتاب كوچكِ» نيلا، مجموعه‌ايه كه فكر كنم از سال هشتاد ويك دراومد و هنوزم ادامه داره. «حسي از سرپناه» پنجاه و پنجمي‌شه.

شب‌هاي هند

شب‌هاي هند ---- آنتونيو تابوكي ---- ترجمه‌ي سروش حبيبي ---- نشر چشمه/ 117ص/ چاپ دوم پاييز 86/ 1600 تومان ---- 1 فضاي وهم‌آلودش يه كمي شبيه داستان كوتاه «هوسباز» صادق هدايته. هر دوتا داستان هم توي هند مي‌گذرن. 2 «اين كتاب فقط شرح يك بي‌خوابي نيست. داستان سفري نيز هست. بي‌خوابي نصيب كسي است كه كتاب را نوشته است و سفر نصيب كسي كه در آن قدم نهاده...» 3 اين كتاب يكي از مهم‌ترين كتاب‌هاي تابوكيه و جايزه‌ي مديسيس فرانسه براي بهترين رمان خارجي در سال 1988 بهش داده شده. خود تابوكي هم متولد1943 است و هنوز زنده‌ست. 4 كتاب راجع به مرديه كه توي هند داره دنبال كسي مي‌گرده و مكان‌هايي كه مي‌ره و آدم‌هايي كه مي‌بينه..