هاروكي موراكامي
مهدي غبرايي
نيلوفر/چاپ اول86/ 607 صفحه/7500 تومان
- تا حدود صفحهي 200 خيلي خيلي ازش خوشم اومده بود. بعد، كمتر. اما در نهايت ميشه گفت خيلي خوب بود.
- فضاي اين داستان يه كم با تك مجموعه داستاني كه ازش ترجمه شده فرق داره، اما در كل مشخصه كه يه نفر همهشون رو نوشته.
- تو اين رمان، تخيل نقش پررنگتري داره نسبت به داستانهاي اون مجموعه. در واقع يه جنبه از رمان بازآفريني اسطورهي اوديپوسه.
- اهميت قائل شدن براي بدن و آمادگي جسماني: كافكا، شخصيت اصلي داستان، هر روز ورزش ميكنه و حتا موقعي كه از خونه فرار كرده و رفته يه شهر ديگه هم باشگاه بدنسازي رفتنش ترك نميشه! خود موراكامي هم كه فكر كنم الآن 59 سالشه روزي 2 ساعت ميدوه.
- حتمن اينكه موراكامي ژاپنييه هم تاثير داره تو اين كه فكر ميكنم شخصيتهاش خيلي جاها حرفايي ميزنن كه بيشتر به افكار شرقي مربوطه. مثلا اينكه چند جا به آزاد گذاشتن فكر و استراحت دادن بهش و به هيچ چيزي فكر نكردن اشاره كرده و...
- به علاوه يه جور انفعال تو كل داستانهاش هست. بهتره بگم فقدان كه خود كتاب هم تو مقدمه همين رو گفته. همه يه جورايي درمانده و در عين حال عاديان. انگار كاملن با اين قضيه كنار اومدهن يا اينطوري وانمود ميكنن. من توي زندگي زياد از اين جور آدما نديدم. اما اين رو تو بيشتر داستانهاي خارجي و حتا داستانهاي فارسي جديد حس ميكنم.
- با بازيهاي فرمي اصلن كاري نداره. توصيفهاي خيلي بكر و عجيبغريب تو داستاناش نيست و اغلب توصيفاتش ساده است. اما خيلي جاها ريزبينيهاي جالبي داره. جذابترين قسمت داستانهاش به نظر من ديالوگهاي بين آدمهاست و روابطشون.
- در كل من خيلي ازش خوشم ميياد. در ضمن، تس كالاگر، زن ريموند كارور گفته موراكامي خجالتيترين و گوشه گيرترين آدم دنياست.
.......................................................
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر