۲۲ آذر ۱۳۸۷

سوختن در آب، غرق شدن در آتش

چارلز بوكفسكي
پيمان خاكسار
نشر چشمه/ چاپ اول1387/189صفحه/3500تومان
- علت و معلول
خوب‌ترين آدم‌ها بيشتر به دست خودشان مي‌ميرند/ فقط براي اين‌كه از بقيه فرار كنند/ و آن‌ها كه باقي مي‌مانند/ هيچ‌وقت درست درك نمي‌كنند/ كه چرا كسي/ بايد از دست آن‌ها فرار كند.
- نيروانا
فرصت زيادي نداشت/ از شر هدف داشتن خلاص شده بود/ او مرد جواني بود سوار بر اتوبوس/ در حال گذر از شما كارولينا
برف باريدن گرفت و / اتوبوس كنار يك كافه‌ي كوچك بين تپه‌ها ايستاد/ مسافران وارد كافه شدند/ جوان همراه بقيه پشت پيشخوان نشست/ و دستور غذا داد/ غذا عالي بود/ و همين‌طور قهوه/ دختر پيشخدمت با تمام زن‌هايي كه تا آن موقع ديده بود فرق داشت/ صميمي بود/ يك‌جور شوخ‌طبعي واقعي توي وجودش بود/ آشپز حرف‌هاي بامزه مي‌زد/ و ظرف‌شور كه آن پشت بود/ از ته دل مي‌خنديد
جوان از پنجره به بارش برف خيره شد/ دوست داشت تا ابد در آن كافه بماند/ در حس غريبي شناور شد:/ همه چيز در آن كافه زيباست/ و تا ابد زيبا خواهد ماند/ بعد راننده از مسافران خواست تا سوار شوند/ جوان با خود فكر كرد:/ همين‌جا مي‌نشينم، همين‌جا مي‌مانم/ ولي بلند شد و دنبال بقيه داخل اتوبوس رفت/ سر جايش نشست و از پنجره‌ي اتوبوس به كافه خيره شد/ اتوبوس راه افتاد و دنده عقب يك پيچ را رد كرد و / از بين تپه‌ها بيرون آمد/ جوان به اطرافش نگاه كرد/ مسافران راجع به چيزهاي ديگر حرف مي‌زدند/ كتاب مي‌خواندند و يا تلاش مي‌كردند كه بخوابند/ هيچ‌كس متوجه جادو نشده بود/ سرش را روي شانه‌اش گذاشت و / چشمانش را بست و / تظاهر به خواب كرد/ هيچ‌كار ديگري نداشت جز اين‌كه/ به صداي موتور ماشين گوش كند/ و صداي حركت لاستيك‌ها روي برف
- همين نيروانا خيلي كافي‌يه. ولي بازم شعراي خوب داره.
-
موسیقی آب گرم

هیچ نظری موجود نیست: