ماريا ايرنه فورنس
بابك تبرايي
انشارات نيلا/88/ 18صفحه/ 500تومان
از سري كتاب كوچك نيلاست. پروفسور خيئل وارد ميشه و براي تماشاگرها كلاس درس ميذاره. دربارهي چندتا چيز صحبت ميكنه. شعر و توازن و جاهطلبي و انرژي و حقيقت و حكايت و زيبايي و عشق. يك سري نمودار هم در اين باره ميكشه كه توي كتاب اومده. اون در مورد همه چيز نظريه داره و جوري حرف ميزنه كه انگار از درستي اونها مطمئنه. جوابها معمولاً پيش پا افتاده و در عين حال جالباند.
ميشه فكر كرد كه نويسنده كاملاً براي خودش تريبون درست كرده. يعني يكي مياد روي صحنه و در مورد چندتا موضوع صحبت ميكنه و ميره. من مشكلي با اين قضيه ندارم يعني از طرحش خوشم مياد. يعني ايرادي نداره كه نمايشنامه فقط حرفهاي يكي راجع به موضوعات مختلف باشه. (البته با حرفهايي كه دكتر ميزنه شخصيتش هم ساخته ميشه.) 500تومن بدين يك نمايشنامهي خوب بخونين.
«من كلمات لازم رو براي گفتن از زيبايي و از عشق ندارم. من. كه همه چيز رو ميدونم. – بعضي چيزها غيرممكناند. [ميرود كنار تخته سياه] همونطور كه ميدونيم، عشق روز به روز افزايش پيدا ميكنه. اجازه بدين بگيم كه ميانگين عشق 100 درجهس. 10 درجه افزايش روزانه رو بهش اضافه ميكنيم. 7تا به خاطر استهلاك ازش كم ميكنيم و اينجوري افزايش خالص روزانه ميشه 3درجه. ظرف 10 روز افزايش ميشه 30تا، كه سطح رو ميرسونه به 130. يه دعواي گنده داريم كه 50تا از سطح كم ميكنه و ميآردش پايين تا 80. از اونطرف، افزايش روزانهي 10 منهاي استهلاك 7 ادامه داره – كه افزايش خالص رو ميكنه 3.
بعد 7 روز، داريم افزايش سه ضرب در هفت كه ميشه 21. جمع زده ميشه به سطح پايين 80 و داريم 101. يعني بازگشت به حالت طبيعي. اين، حساب عشقه. ها! فكر ميكنيم ضد و نقيضه؟ عشق و رياضيات؟ نميدونين كه ميتونين يه بله و يه نه رو بردارين و بذارين كنار هم، در هم مخلوطشون كنين، فشردهشون كنين تا يكي شن؟ اين در واقع همون سؤاله كه واقعيت چيه؟ مخالفها و ضد نقيضها طوري درهم فشرده ميشن كه نميدونين كي يكيشون تموم ميشه و اون يكي شروع- بذارين ادامه بديم.»
۱ نظر:
یو کیدین می؟ هو کن آ دو دت؟
ارسال یک نظر