زوال یک خاندان
توماس مان
علیاصغر حداد
نشر ماهی/ چاپ سوم ۸۷/ ۷۸۲ صفحه
عالی بود. توماس مان این رمان رو با استفاده از سرنوشت خاندان خودش توی سن بیست و دو سالگی شروع کرده و همین نشون میده که نابغه بوده. چون یکی از مهمترین خصوصیتهای کتاب اینه که چند نسل رو در بر میگیره و نوشتن همچین چیزی خیلی سخته. خانوادهی بودنبروک یک تجارتخانهی معروف دارند و جزو اشرافند. مرگ خیلی از شخصیتهای اصلی رو توی داستان میبینیم و یه کم که میگذره بازماندهی اون آدم تبدیل به شخصیت اصلی میشه. یعنی مهمترین چیز گذر زمانه که باعث میشه همه کمکم از بین برن.
خود توماس مان گفته این تنها اثر ناتورالیستی درخور توجه ادبیات آلمانه. تاثیر گرفتن از شوپنهاور توی کتاب معلومه و حتی توی یه صحنه یکی از شخصیتها اتفاقی شروع به خوندن جهان همچون اراده و تصور میکنه.
وقتی هر شخصیت میمیره و کتاب هنوز ادامه داره آدم بیاهمیت بودن مرگ رو کاملاً حس میکنه. یعنی اینکه چقدر بعد از مرگ همه چیز زود ترمیم میشه طوری که انگار از اول چیز دیگهای وجود نداشته. از رمانهاییه که نظر آدم رو راجع به دنیا واقعبینانهتر میکنه.
توماس مان
علیاصغر حداد
نشر ماهی/ چاپ سوم ۸۷/ ۷۸۲ صفحه
عالی بود. توماس مان این رمان رو با استفاده از سرنوشت خاندان خودش توی سن بیست و دو سالگی شروع کرده و همین نشون میده که نابغه بوده. چون یکی از مهمترین خصوصیتهای کتاب اینه که چند نسل رو در بر میگیره و نوشتن همچین چیزی خیلی سخته. خانوادهی بودنبروک یک تجارتخانهی معروف دارند و جزو اشرافند. مرگ خیلی از شخصیتهای اصلی رو توی داستان میبینیم و یه کم که میگذره بازماندهی اون آدم تبدیل به شخصیت اصلی میشه. یعنی مهمترین چیز گذر زمانه که باعث میشه همه کمکم از بین برن.
خود توماس مان گفته این تنها اثر ناتورالیستی درخور توجه ادبیات آلمانه. تاثیر گرفتن از شوپنهاور توی کتاب معلومه و حتی توی یه صحنه یکی از شخصیتها اتفاقی شروع به خوندن جهان همچون اراده و تصور میکنه.
وقتی هر شخصیت میمیره و کتاب هنوز ادامه داره آدم بیاهمیت بودن مرگ رو کاملاً حس میکنه. یعنی اینکه چقدر بعد از مرگ همه چیز زود ترمیم میشه طوری که انگار از اول چیز دیگهای وجود نداشته. از رمانهاییه که نظر آدم رو راجع به دنیا واقعبینانهتر میکنه.
۱ نظر:
متاب فوق العاده یی بود. حظ کردم
ارسال یک نظر