(پنج داستان موسیقی و شب)
کازوئو ایشیگورو
علیرضا کیوانینژاد
نشر چشمه/ چاپ اول۸۹/ ۲۲۳ صفحه/ ۴۸۰۰ تومان
وجه مشترک هر پنج داستان حضور موسیقیه. همهی داستانها اول شخصه و راوی چهارتا از داستانها شغلشون نوازندگیه. هیچ کدوم از سطح ساز زدن توی کافه جلوتر نرفتهند اما استعداد موفق شدن رو دارند. همهی داستانها یک طرح مشخص داره و هیچکدوم بیماجرا نیست. یعنی اتفاقهای زیادی توی داستان میافته اما در نهایت یک نوع احساس شکست توی کل کتاب هست. چون بیشتر شخصیتهای کتاب نوازندههای شکستخوردهن که وقتی هم نوازنده یا خوانندههای بزرگ رو میبینن میفهمن که هنرمندای مشهور هم در نهایت احساس شکست میکنند.
چون داستانها مایههای مشترک زیاد دارن، در نهایت یک تصویر کلی تو ذهن خواننده میمونه. یعنی ممکنه داستان شاهکار نداشته باشه اما تصویری که باقی میمونه خوبه. من از « تپههای مالورن » بیشتر از بقیه خوشم اومد. خجسته کیهان هم این کتاب رو ترجمه کرده اما توی مجله نوشته بود این ترجمه بهتره و چندتا مثال هم آورده بود. در ضمن این ترجمه پانویس داره ولی ترجمهی خجسته کیهان نداره. توی هر داستان هم به چندتا گروه موسیقی و خواننده و نوازنده اشاره میکنه و حتماً به پانویس احتیاج داره.
کازوئو ایشیگورو
علیرضا کیوانینژاد
نشر چشمه/ چاپ اول۸۹/ ۲۲۳ صفحه/ ۴۸۰۰ تومان
وجه مشترک هر پنج داستان حضور موسیقیه. همهی داستانها اول شخصه و راوی چهارتا از داستانها شغلشون نوازندگیه. هیچ کدوم از سطح ساز زدن توی کافه جلوتر نرفتهند اما استعداد موفق شدن رو دارند. همهی داستانها یک طرح مشخص داره و هیچکدوم بیماجرا نیست. یعنی اتفاقهای زیادی توی داستان میافته اما در نهایت یک نوع احساس شکست توی کل کتاب هست. چون بیشتر شخصیتهای کتاب نوازندههای شکستخوردهن که وقتی هم نوازنده یا خوانندههای بزرگ رو میبینن میفهمن که هنرمندای مشهور هم در نهایت احساس شکست میکنند.
چون داستانها مایههای مشترک زیاد دارن، در نهایت یک تصویر کلی تو ذهن خواننده میمونه. یعنی ممکنه داستان شاهکار نداشته باشه اما تصویری که باقی میمونه خوبه. من از « تپههای مالورن » بیشتر از بقیه خوشم اومد. خجسته کیهان هم این کتاب رو ترجمه کرده اما توی مجله نوشته بود این ترجمه بهتره و چندتا مثال هم آورده بود. در ضمن این ترجمه پانویس داره ولی ترجمهی خجسته کیهان نداره. توی هر داستان هم به چندتا گروه موسیقی و خواننده و نوازنده اشاره میکنه و حتماً به پانویس احتیاج داره.
۲ نظر:
من اینو تازه خوندم. خوب بود. تو هم که هر چی کتاب تو سال 89 چاپ شدی خوندی.
بعد این مجلههه اسم نداره؟
مجله ي مهرنامه بود. توي اون ضميمه ش كه معرفي كتابه
ارسال یک نظر